- آبشار از قبیله پترول هان -

,

نقشه سایت

خانه

آمار

    آمار مطالب
    کل مطالب : 35 کل نظرات : 0 آمار کاربران
    افراد آنلاین : 1 تعداد اعضا : 0 آمار بازدید
    بازدید امروز : 1 بازدید دیروز : 0 ورودی امروز گوگل : 0 ورودی گوگل دیروز : 0 بازدید هفته : 5 بازدید ماه : 39 بازدید سال : 64 بازدید کلی : 7025 اطلاعات شما
    آی پی : 3.145.167.176 مرورگر : Unknown AppleWebKit سیستم عامل : Search Bot امروز : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403

    آرشیو

    امکانات جانبی

    درباره ما

    تبلیغات

    - آبشار از قبیله پترول هان -

     - آبشار از قبیله پترول هان -

    - آبشار از قبیله پترول هان -
    ما در یک جشنواره rodeo با مردان خنده دار ملاقات می کنیم. گوینده رسمی این رشته شد ، مایک ساندیوس نامدار ، از نظر حرفه بازیگر ، پوشنده چکمه های گاوچران برای عشق ، زندگی خود را مانند یک وسترن بد می گوید: سقوط ، شلغم ، کلاه گیس ... توسط الیسا کوستا

    شرورترین افراد گول زننده در اواسط ماه اوت در فلات Haut-Vivarais بیداد می کند. در Saint-Agrève ، چکمه های گاوچران و Stetson لباس استاندارد هستند: چکمه های گاوچران از باد شدید و پاشیدن سرگین ، کلاه ها در برابر آفتاب سوختگی محافظت می کنند. مایک ساندیوس با برداشتن انگشتر نقره خود برای نشان دادن نشان قهوهای مایل به زرد ، گفت: "وقتی به اینجا آمدم ، نژاد مختلطی داشتم ، می خواهم آفریقایی برگردم." در طی چهار روز جشنواره rodeo Equiblues ، بیش از بیست هزار بازدید کننده ، از جمله موتورسواران برون ، در این شهر اردچ جمع می شوند ، برخی از آنها از ایالات متحده ، آرژانتین یا جمهوری چک سفر کرده اند. و همه مایک ، بدلکار سابق با پیراهن کولی و کیچ آمریکایی را می شناسند. از زمان برخاستن دوربین ها ، مایک با مساحت 1.93 متر و 67 جارو ، به عنوان سخنران مسابقات سوارکاری غربی تبدیل شده است. در اکیبلوس ، او از ساعت 8 صبح تا 7 بعدازظهر مخاطبان را که با همبرگر و آبجو وزن می شوند گرم می کند. سپس عذرخواهی کنید ، "من لبخند نمی زنم زیرا سه روز پیش یک اسب دندانهای جلوی من را ترکید. "
    "فقط نقش های سیاه وجود داشت که" بله آقا ، رئیس خوب "بود. این اصلا سبک من نبود. آرزوی من این بود که سیدنی پوآتیه فرانسوی شوم. "
    مایک سندیوس بچه ای عصبانی است. نتیجه اتحاد یک سرباز سیاه پوست آمریکایی و یک زن دهقان نورمن در پایان جنگ جهانی دوم ، او از آن نسلی است که "به شما ریسمان نجات داده می شوند و نمی لغزید". با این حال ، او مانند Coluche عمل خواهد کرد ، یعنی "مجوز قانون ، پس همه اشتباه است". این مسیر پیچ خورده با دو واقعه مشروط خواهد شد. اولی داستان مثانه پر است. در سن نه سالگی ، مایک کوچک تصمیم می گیرد که در کلاس های سواری کلاسیک شرکت کند. یک روز ، او با مربی خود و دوازده سوار دیگر به جنگل می رود. او سپس یک اصرار وحشتناک به شاش زدن می کند. او از روی اسب خود می پرد و می رود تا خودش را راحت کند. هنگام بازگشت ، اسب او مماس گرفته است. این بدبختی با 14 کیلومتر پیاده روی به پایان خواهد رسید. واقعه دوم بلافاصله بعد از آن رخ می دهد: پدرش او را به دیدن خانواده در ایالات متحده می برد. مایک با کابوی ها و سواری غربی آشنا می شود که رویکرد بسیار متفاوتی نسبت به سواری کلاسیک دارد. "اساساً ، سواری غربی به من اجازه می داد كه از اسب پیاده شوم و به دنبال یك لِی بروم. بنابراین ادامه دادم. "
    اما اسب ها با کمال احترام ، فقط یک سرگرمی هستند. چیز مایک نمایش است. پس از دانشکده حقوق ، وی در هنرستان هنرهای دراماتیک ثبت نام کرد: "مگر فقط نقش های سیاه وجود داشت که مانند" بله آقا ، رئیس خوب "بودند. این اصلا سبک من نبود. در ذهن من ، مدت طولانی بود که آزاد شده بودیم و به عنوان یک بنده خدمت نمی کردم. آرزوی من از کودکی این بود که فرانسه سیدنی پوآتیه شوم. اما برای آن ، مردم مجبور بودند که با شخصیت های سیاه پوست در فیلم های اصلی فیلم نامه بنویسند ... در آن زمان این کار انجام نشده بود. بنابراین او در ژان ریچارد - کمیسار مایگرت در سریالی به همین نام که از شبکه France 2 پخش می شود - را می زند تا از او درخواست کار کند. این بازیگر که علاقه زیادی به سیرک دارد ، پارک های تفریحی را نیز در Oise اداره می کند. او از مایک سندیوس می پرسد: "شما سوار اسب می شوید ، اما می توانید بدلکاری کنید؟" مایک نمی داند ، اما او تمرین را با رنگهای پرش انجام می دهد. او خود را در پارک Vallée des Peaux-Rouges بدلکار می یابد. با کمک زمان و تجربه ، او با دستان قدیمی آبشار ، یوان چیفر ، گای دلورمه و کلود کارلیز دیدار می کند. دومی او را برای انجام برخی از اجراهای تلویزیونی در تیم خود استخدام می کند: سقف سقوط ، مشعل زنده ، کشیده شدن توسط اسب ، "و همه مواردی که باعث می شود مردم بگویند شما طبیعی نیستید ..." او برنامه های تلویزیونی انجام می دهد "به خصوص با Grande Duduche" و همچنین فیلم های تلویزیونی گاه بسیار بد: "از جمله درگیری آبشار با گای مارچاند که هرگز بیرون نیامد. "

    کاروان زنان ، شاهکار جنسی-وسترن ...
    در سال 1974 ، مایک خود را در فیلمی از پیر شوالیر ، کاروان زنان یافت. این نانار با مهر "جنسیت وسترن" در چند وب سایتی که آن را ضبط کرده اند ، هیچ ارتباطی با فیلمی با همین نام که بیست سال قبل به کارگردانی ویلیام ولمن منتشر شد ، ندارد. این محصول توسط Eurociné ، یک شرکت فرانسوی-اسپانیایی متخصص در سری Z تولید شده است: کاتالوگ آنها ترکیبی از فیلم های جاسوسی سکسی ، ترسناک اروتیک و داستان های زامبی خرد شده است. کاروان زنان که در همین راستا قرار دارد ، از قاچاق فاحشه های فرانسوی برای تأمین استعمارگران آمریکایی می گوید. میانه

    - آبشار از قبیله پترول هان -
    ما در یک جشنواره rodeo با مردان خنده دار ملاقات می کنیم. گوینده رسمی این رشته شد ، مایک ساندیوس نامدار ، از نظر حرفه بازیگر ، پوشنده چکمه های گاوچران برای عشق ، زندگی خود را مانند یک وسترن بد می گوید: سقوط ، شلغم ، کلاه گیس ... توسط الیسا کوستا

    شرورترین افراد گول زننده در اواسط ماه اوت در فلات Haut-Vivarais بیداد می کند. در Saint-Agrève ، چکمه های گاوچران و Stetson لباس استاندارد هستند: چکمه های گاوچران از باد شدید و پاشیدن سرگین ، کلاه ها در برابر آفتاب سوختگی محافظت می کنند. مایک ساندیوس با برداشتن انگشتر نقره خود برای نشان دادن نشان قهوهای مایل به زرد ، گفت: "وقتی به اینجا آمدم ، نژاد مختلطی داشتم ، می خواهم آفریقایی برگردم." در طی چهار روز جشنواره rodeo Equiblues ، بیش از بیست هزار بازدید کننده ، از جمله موتورسواران برون ، در این شهر اردچ جمع می شوند ، برخی از آنها از ایالات متحده ، آرژانتین یا جمهوری چک سفر کرده اند. و همه مایک ، بدلکار سابق با پیراهن کولی و کیچ آمریکایی را می شناسند. از زمان برخاستن دوربین ها ، مایک با مساحت 1.93 متر و 67 جارو ، به عنوان سخنران مسابقات سوارکاری غربی تبدیل شده است. در اکیبلوس ، او از ساعت 8 صبح تا 7 بعدازظهر مخاطبان را که با همبرگر و آبجو وزن می شوند گرم می کند. سپس عذرخواهی کنید ، "من لبخند نمی زنم زیرا سه روز پیش یک اسب دندانهای جلوی من را ترکید. "
    "فقط نقش های سیاه وجود داشت که" بله آقا ، رئیس خوب "بود. این اصلا سبک من نبود. آرزوی من این بود که سیدنی پوآتیه فرانسوی شوم. "
    مایک سندیوس بچه ای عصبانی است. نتیجه اتحاد یک سرباز سیاه پوست آمریکایی و یک زن دهقان نورمن در پایان جنگ جهانی دوم ، او از آن نسلی است که "به شما ریسمان نجات داده می شوند و نمی لغزید". با این حال ، او مانند Coluche عمل خواهد کرد ، یعنی "مجوز قانون ، پس همه اشتباه است". این مسیر پیچ خورده با دو واقعه مشروط خواهد شد. اولی داستان مثانه پر است. در سن نه سالگی ، مایک کوچک تصمیم می گیرد که در کلاس های سواری کلاسیک شرکت کند. یک روز ، او با مربی خود و دوازده سوار دیگر به جنگل می رود. او سپس یک اصرار وحشتناک به شاش زدن می کند. او از روی اسب خود می پرد و می رود تا خودش را راحت کند. هنگام بازگشت ، اسب او مماس گرفته است. این بدبختی با 14 کیلومتر پیاده روی به پایان خواهد رسید. واقعه دوم بلافاصله بعد از آن رخ می دهد: پدرش او را به دیدن خانواده در ایالات متحده می برد. مایک با کابوی ها و سواری غربی آشنا می شود که رویکرد بسیار متفاوتی نسبت به سواری کلاسیک دارد. "اساساً ، سواری غربی به من اجازه می داد كه از اسب پیاده شوم و به دنبال یك لِی بروم. بنابراین ادامه دادم. "
    اما اسب ها با کمال احترام ، فقط یک سرگرمی هستند. چیز مایک نمایش است. پس از دانشکده حقوق ، وی در هنرستان هنرهای دراماتیک ثبت نام کرد: "مگر فقط نقش های سیاه وجود داشت که مانند" بله آقا ، رئیس خوب "بودند. این اصلا سبک من نبود. در ذهن من ، مدت طولانی بود که آزاد شده بودیم و به عنوان یک بنده خدمت نمی کردم. آرزوی من از کودکی این بود که فرانسه سیدنی پوآتیه شوم. اما برای آن ، مردم مجبور بودند که با شخصیت های سیاه پوست در فیلم های اصلی فیلم نامه بنویسند ... در آن زمان این کار انجام نشده بود. بنابراین او در ژان ریچارد - کمیسار مایگرت در سریالی به همین نام که از شبکه France 2 پخش می شود - را می زند تا از او درخواست کار کند. این بازیگر که علاقه زیادی به سیرک دارد ، پارک های تفریحی را نیز در Oise اداره می کند. او از مایک سندیوس می پرسد: "شما سوار اسب می شوید ، اما می توانید بدلکاری کنید؟" مایک نمی داند ، اما او تمرین را با رنگهای پرش انجام می دهد. او خود را در پارک Vallée des Peaux-Rouges بدلکار می یابد. با کمک زمان و تجربه ، او با دستان قدیمی آبشار ، یوان چیفر ، گای دلورمه و کلود کارلیز دیدار می کند. دومی او را برای انجام برخی از اجراهای تلویزیونی در تیم خود استخدام می کند: سقف سقوط ، مشعل زنده ، کشیده شدن توسط اسب ، "و همه مواردی که باعث می شود مردم بگویند شما طبیعی نیستید ..." او برنامه های تلویزیونی انجام می دهد "به خصوص با Grande Duduche" و همچنین فیلم های تلویزیونی گاه بسیار بد: "از جمله درگیری آبشار با گای مارچاند که هرگز بیرون نیامد. "

    کاروان زنان ، شاهکار جنسی-وسترن ...
    در سال 1974 ، مایک خود را در فیلمی از پیر شوالیر ، کاروان زنان یافت. این نانار با مهر "جنسیت وسترن" در چند وب سایتی که آن را ضبط کرده اند ، هیچ ارتباطی با فیلمی با همین نام که بیست سال قبل به کارگردانی ویلیام ولمن منتشر شد ، ندارد. این محصول توسط Eurociné ، یک شرکت فرانسوی-اسپانیایی متخصص در سری Z تولید شده است: کاتالوگ آنها ترکیبی از فیلم های جاسوسی سکسی ، ترسناک اروتیک و داستان های زامبی خرد شده است. کاروان زنان که در همین راستا قرار دارد ، از قاچاق فاحشه های فرانسوی برای تأمین استعمارگران آمریکایی می گوید. میانه


    ليست صفحات

    تعداد صفحات : 0

    چت باکس





    captcha


    ورود کاربران

    نام کاربری :
    رمز عبور :

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟

    خبرنامه

    براي اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود

    آخرین نظرات کاربران